رقصنده با خاک
دو شنبه 7 شهريور 1398برچسب:,

 

سیال شده ام
عینهو کوه
عینهو دماوند که دیروز سیال بود
به گاه خیره شدن در چشمهایش
.....
جاری شده ام
عینهو خاک که جریان دارد
.....
حیران شده ام
عینهو باد
عینهو باران
عینهو خاک به گاه باد
که پریشان میرقصد
هم از انگونه که صوفی وشی شوریده
طواف کند
یکی نهال بینوا را
....
ویران شده ام
عینهو خاک
عینهو آفتاب
عینهو بام لب آفتاب
که جنون برقامتش
هنگام غروب
خونین تر از
لبهای گل سرخ مینمایدش
........
خندان شده ام
عینهو برگ
عینهو مرگ
عینهو باغچه به گاه خزان
به گاه باد، باران، بوران
عینهو باغچه به گاه طوفان
که دیده ام راست زل میزند به آسمان تار
عینهو خود خدا
عینهو خود مسیح به گاه عروج
و بلند بلند میخندد،
شانه به شانه با برگ میرقصد
قهقهه میزند بی امان
به هم میزند زمین و زمان
و میرقصد با باد
می رقصد با خاک
....
نگاه کن
یک طرف باد...
ویران
یک طرف برگ....
رقصان
یک طرف خاک...
خندان
یک طرف کوه...
سیال
....
این طرف من
حیران
انگشت به دهان
پریشان
ویران
از این همه جنون
از این همه باران
از این همه برگ ریزان
از این همه خندان به گاه باران
از این همه رقصنده با باد
از این همه رقصنده با خاک!
 
سعید تمدن
6 شهریور 1390 خورشیدی

 



نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه: